برقراري روابط بين ايران و آمريكا: نگاه تهران

 

Crisis Group

 

خطوط کلی

 

شاید برای اولین بار پس از  قطع رابطه ایران و امریکا در اوایل دهه 80، افق های واقعی برای تغییرات بنیادین میان این دو کشور نمایان شده است.

 

رئیس جمهور جدید امریکا، باراک اوباما، برای مذاکره بی قید و شرط اظهار تمايل کرده است. آیت الله خامنه ای، رهبر ایران از مذاکره استقبال کرده و هر یک از کاندیداهای ریاست جمهوری هم در رقابتی سخت هستند تا ثابت كنند موثرترين طرف گفتگو خواهند بود. اما در حالیکه  اهداف و تاکتیک های ایالات متحده نسبتاً آشناست، از آنچه ایران در فکر دارد و حتی مفروضاتش، اطلاع صحيحي در دست نيست. تعامل غرب و سیستم سیاسی و تصمیم گیری پيچيده آن، همگي روی پرونده هسته‌ای متمرکز شده است. ولي اگر قرار باشد، تمایل طرفین برای آغاز مذاکرات، به موفقیتی نائل آید، فهم و درک دیدگاه هاي ایران ضروری است.

 

این مختصر که بر اساس مصاحبه ها و گفت و گوهایی با تحلیل گران و مقامات ایراني تهیه شده است در نظر دارد تا نوری بر آنچه ایران در اين باره مي انديشد بيافكند و اهداف و ديدگاههاي طرف ايراني را از رابطه اي كه مي خواهد در آينده برقرار شود تا حدي روشن سازد.

 

این مقاله همچنین نتیجه می گیرد كه هرچند عادی سازی کامل روابط شاید در حال حاضر میسر نباشد، اما فرصت و امكاني برای ايجاد دیدگاه هاي واقع بینانه وجود دارد، همان آغاز و تداوم مذاكرات كه احتمال مواجهه و برخورد را به حداقل رساند و عرصه هایی از منافع دوجانبه را گسترش دهد.

 

صرفنظر از اظهارات طرفین که حاکی از تمایل شان برای ایجاد روابط است، براي هر دو کشور دلایل متقن و محکم وجود دارد كه ورق را برگردانند.

 

 موقعیت تقویت شده ایران و اثبات ضعف و نقایص سیاست حذف و انزوای ایران، بخشی از میراث ناخواسته دولت بوش برای دولت فعلی در امريكاست.

 

واشنگتن می تواند از همکاری با ایران در میدان منازعه خاورمیانه، عراق و افغانستان، بسیار بهره مند و از خصومت با ایران بیشتر متضرر شود. سالهای متمادی تحریم، فشار و تهدیدهاي بین المللی، جریان غنی سازی را کند نکرده است. به علاوه سایر ابعاد و جنبه‌های سیاست امریکا، نفوذ ایران را در افکار عمومی دنيا افزایش داده و روابطش را با سوریه، حماس و حزب الله تقویت کرده است. این سیاست نه فقط شکست خورده، بلکه نتایجي کاملاً معكوس به بار آورده است. از سوي ديگر جمهوری اسلامی ایران ممکن است حساس کند که محق است اما وضعیتش هنوز خیلی روشن نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که نفوذ منطقه ای ایران مچنان ادامه داشته باشد؛ ایران با نارضایتی و خشم روز افزون ژیم های عرب مواجه است؛ و با اینکه تحریم‌ها  کاملاً در یجاد تغییراتی در سیاست ایران بی تأثیر بوده اند، در تحمیل ینه های گزاف و سنگین بر اقتصاد کشور کاملاً موثر بوده‌اند.

 

به طوري كه حتي رهبران محافظه کار رژیم، منافع و نیز ارزش را در تثبیت دستاوردها، از طریق تنظیم ترتیباتی با واشنگتن می بینند. همچنین نوعی نزدیکی و تقارب آشکار از منافع دو كشور در مسایل مهم منطقه ای به چشم مي خورد: ثبات و یکپارچگی عراق؛ متوقف ساختن طالبان و قطع جریان قاچاق مواد مخدر در سراسر مرزهای افغانستان. اما هر چند همه دلایلی به دست مي دهد كه فکر کنیم گفتگو و ايجاد دیالوگ بين دو كشور ممکن و احتمالاً ثمر بخش خواهد بود،  هیچیک به این معنا نیست که اين امر آسان و ساده هم مي باشد. امریکا و ایران باید بر سه دهه بیگانگی و دوری و روابطي كه با حوادث تعیین کننده قطع شده و متعاقباً نيز آن حوادث موجب عمیق تر شدن این شکاف گردیده اند، غلبه کنند.

 

پرزیدنت اوباما در طول تبلیغات انتخاباتی اش تمایل به ایجاد روابط با کشورهایی که قبلاً به کشورهای سرکش شناخته می شدند، به ویژه ایران و سوریه را به روشنی اعلام داشت. اكنون، چهار ماه پس از آغاز ریاست جمهوری، خطوط کلی سیاست اوباما درباره ایران مورد توجه قرار گرفته است: مشارکت بی قید و شرط ایالات متحده در مذاکرات چند جانبه هسته ای؛ آغاز گفت و گوی وسیعتر در ديگر موارد؛ حفظ تحریم ها به عنوان اهرم فشار؛ دیپلماسی فشرده منطقه ای و وسیع تر بین المللی برای افزایش فشار.

 

اما ایران چه فکر می کند؟ فهم ساختار قدرت و تصمیم گیری در جمهوری اسلامی ايران دشوار است و از اينرو باید در نتیجه گیری ها با احتیاط عمل کرد. رژیم، برای مشکوک شدن به محققان خارجی که در حال حاضر با موانع زیادی روبرو هستند، دلایلی دارد، برخی موجه و برخی ساخته و پرداخته و موهوم. به علاوه نمی توان گفت که مصاحبه با مقامات و تحلیل گران ایرانی که اکثراً روابط نزدیکی با رژیم و روسای قدرتمند مراکز تحقیقاتی دارند، می تواند چشم انداز دقیقی از دیدگاههای رهبران ارائه دهد. از اینرو اين مقاله بايد باتوجه به این محدوديت ها، خوانده و تفسير شوند.

 

 به هر حال با توجه به یک مجموعه مصاحبه که طی دو هفته در تهران برگزار شده است، نوعي یکپارچگی از دیدگاهها مشاهده شده است، اینکه چگونه رژیم باید در مورد از سرگیری گفت و گو تأمل کند، از چه بترسد و این نظريه كه روابط بهتري می تواند ایجاد شود، چقدر واقع بینانه است. توجه به اين مطالب به معناي رد يا قبول آنها نيست.؛ بلکه بدين معناست كه کابینه اوباما به یکی از مهمترین وظایف خاورمیانه ای و یکی از خطرناک ترین آنها مبادرت کرده ولي لازم است واقعياتي در نظر گرفته شود. مشخص ترین نتایج حاصله به شرح زیر است:

 

تقاضای بارها تکرار شده و مصرانه تهران كه همواره مغفول مانده، اين است كه امریکا شیوه رفتار و نوع نگرش خود را نسبت به ایران، نقش منطقه ای آن و رویاهايی را كه در سر دارد، تغییر دهد. این موضوع در بررسی ديدگاههاي حکومتی که متقاعد شده است واشنگتن به طرق مختلف در پی سرنگونی، تضعیف و محدود کردن آن  است، بسيار مهم دارد. زيرا اين طرز فكر يك رشته اقدامات عملي براي ايجاد روابط انتظار دارد: اینکه ایالات متحده از هرگونه تلاش برای تغییر رژیم در ایران دست بردارد؛ به یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران احترام بگذارد، و بالاخره مشروعیت نقش  منطقه ای ایران را بپذيرد.

 

تهران به اين رویکرد كه ابتدا بايد مراحل و "آزمايش های" اوليه ای در موضوعاتی مانند پیشرفت در پرونده هسته ای؛ همکاری در عراق و كمك در افغانستان  را از سر بگذراند، بسيار بدبين است و به جای آن از همان ابتدا در پی باز تعریف روابط و پارامترهایش به طور کلی است. سياست امتزاج یا ترکیبی برقراري روابط با فشار، هر چند از نظر امريكا قابل فهم به نظر می رسد، با ریسک واکنش منفی ایران روبروست. تلاشهای دیپلماتیک مقامات امریکا برای ایجاد اتحاد عرب- اسرائیلی علیه ایران، همچنین شکل دهی ائتلاف بین المللی که اراده اعمال تحریم های سخت تر بر ایران را داشته باشد، همه به قصد ایجاد  فشار مورد نیاز برای موفقیت مذاکرات با ايران طراحی شده است. ایرانی ها این سیاست را طرحی ریاکارانه می دانند که منظور آن ایجاد اجماع گسترده و وسیعی برای اعمال اقدامات انزواگرایانه شدید عليه ايران، در صورت به بن بست رسيدن مذاكرات است.

 

* ایران رفتار ایالات متحده را درباره پرونده هسته ای، به مثابه  محک در نظر گرفته است. خط قرمز آن حق غنی سازی در خاک خودش مي باشد كه هر چيزي کمتر از آن برايش پذیرفتنی نخواهد بود.

 

مقامات گفت و گویی را علیه زمینه رقابت دیرینه و قدیمی منطقه ای به ویژه در ارتباط با اسرائیل، بررسي مي كنند. در این باره، ایران قصد ندارد از حمایت حماس یا حزب الله و یا مخالفت با اسرائیل دست بردارد. درک و تصور ایران از آینده روابط با ایالات متحده سه سطح متمایز را شکل می دهد: گفت و گوی وسیع و همه جانبه که مباحث منطقه ای خاص و دو جانبه را نیز در برگیرد؛  بعضي همکاری ها در ارتباط با مسائل خاص منطقه اي، مخصوصاً عراق و افغانستان؛  واقعیت پا برجای تفاوت های ریشه دار و رقابت استراتژیک همه جانبه و فراگیر.

 

تحریم ها، خسارات و آسیب های خودشان را داشته اند و ایران با وخامت جدی در اوضاع اقتصادی مواجه شده است. اما بسیار بعید است که این امر تغییر معنی داری در سیاست خارجي ایران ایجاد کند. ملاحظات اقتصادی بر تصمیم گیری هاي ایران درباره مسائل کلیدی و اساسی استراتژیک، تأثیر اندکی داشته است.

 

عادی سازی روابط با واشنگتن با همه مزایا و فوایدش، می تواند هزینه های سیاسی جدی برای رژیم  داشته باشد. دشمنی با امریکا یکی از پایه های ایدئولوژیک حکومت است؛ حکومت می تواند وخامت و گرفتاری اقتصادی را متوجه تحریم ها کند و از سوي ديگر موفقیت ها و دستاوردهای علمی و فنی را، مشخصاً در عرصه هسته ای، نماد قدرتمند مقاومت علیه کشورهای غربی برشمرد. هر چه تنش با واشنگتن وسیعتر و بیشتر باشد برای حکومت ایران  آسان تر  خواهد بود تا حامیان و هوادارانش را متشكل ساخته، مخالفان را سرکوب نمايد و اتحاد ملی علیه دشمن مشترک را برانگیزاند. بر اين پايه، رقابت داخلی میان جناح های مختلف، برقراري روابط را پیچیده و بغرنج تر خواهد ساخت. مقامات امریکا از همین حالا، نگرانی و ناامیدی خود را از مشکلاتی که در سر راه گشودن فتح بابی با  ایران قرار دارد، ابراز کرده اند.  این ها نمونه ای از انبوه مشکلات پیش رو است. هر چند اولين بار نيست كه براي بهبود سطح روابط دو كشور تلاش می شود ولي بهترين موقعيتی است که تاکنون پيش آمده است و هرگاه شكست بخورد، همگي باید هزینه سنگینی برای آن پرداخت کنند.

 

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved